امروز با توسعه طرحها، مدیریت و به ثمر رساندن آنها نیز پیچیده شده و به سازمان اجرائی با توان فنی و نظام اجرائی متناسب با آن نیازمند میباشد که ضمن تجهیز و ساماندهی کامل منابع، توانایی نظارت و کنترل بر آن را نیز داشته باشد. به این لحاظ که روشهای مورد عمل در دستگاههای دولتی اغلب علاوه بر منسوخ بودن، روشهایی غیر کارا و کند میباشد. لذا این امر از یک سو منجر به افزایش هزینه، زمان و کاهش کیفیت پروژهها میگردد و از سوی دیگر سازمانها و مدیران را درگیر مسائل و مشکلات جاری ناشی از اجرا و نظارت بر پروژهها مینماید. این امر علاوه بر افزایش بار تشکیلاتی به لحاظ تأمین نیروی متخصص و آگاه از موضوع، منجر به افزایش درگیریهای مدیران با مسائل جاری پروژهها و دوری آنها از موضوعات و اهداف اصلی سازمان میگردد. از اینرو سازمانها به ضرورت بهرهگیری از شرکتهایی که مورد اطمینان، اعتماد و وثوق آنها بوده و از نیروهای متخصص با دانش فنی و مدیریتی بهرهمند باشند برای انجام وظایف نظارتی، هماهنگی و کنترل بر پروژهها پی بردند. در این صورت نظام سنتی سه عاملی تبدیل به چهار عاملی میگردد که در آن کارفرما (عامل اول)، پیمانکار (عامل دوم)، مهندسین مدیر طرح (عامل سوم) و مدیریت طرح به عنوان عامل چهارم محسوب میگردد.
در ضرورت بکارگیری عامل چهارم لازم به ذکر است که ما برای بقای خود در دنیای امروز میبایست همپای با سرعت جهانی بدویم، در حالی که دارای عقبماندگی تاریخی در این مسابقه هستیم و فرصتی نیز برای از دست دادن نداریم. بر این اساس میبایست سازمان اجرای پروژهها به نحوی طرحریزی گردد که ضمن ایجاد همافزایی در پروژههای مختلف ضمن برخورداری از سطح کیفی مطلوب، هیچ فرصتی از دست نرود.
باید توجه داشت هدف اصلی در بهرهگیری از خدمات عامل چهارم؛ استفاده از روشهای نوین اجرائی، به جای روشهای سنتی با هدف بالا بردن سطح کیفی مدیریت طرحها میباشد. با تعمق در پروژههای مطالعاتی و پژوهشی، مشاهده میشود که در بسیاری از موارد تعریف پروژه به صورت شفاف و جدی صورت نمیگیرد و این مسأله در حال حاضر به یکی از دامهای برنامههای تحقیقاتی در کشور تبدیل شده است. عامل چهارم میتواند در این زمینه نقش کلیدی ایفا نماید